English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5411 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
endorser U پشت نویس فردی که پشت سندی راامضاء می نماید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bill of rights U منظور هرسندی است که در ان از حقوق و ازادیهای فردی و اجتماعی سخن به میان اید و معمولااین چنین سندی بعد ازانقلابات بزرگ و یا تغییررژیم و یا تغییر قانون اساسی وجود پیدا میکند
addersser or or U نامه نویس عریضه نویس
documentary U سندی مدرکی
documental U سندی مدرکی
documentaries U سندی مدرکی
ego loss programming U تنظیم کارهای برنامه نویسی بطوریکه اعتبار موفقیت یاگناه شکست باید بجای یک برنامه نویس میان چندبرنامه نویس تقسیم گردد
versions U نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
version U نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
to fabricate a document U سندی راجعل کردن
to forge a document U سندی راجعل کردن
underwrote U در زیر سندی نوشتن امضاکردن
underwriting U در زیر سندی نوشتن امضاکردن
underwrites U در زیر سندی نوشتن امضاکردن
syngraph U سندی که به مهر و امضا کلیه
underwrite U در زیر سندی نوشتن امضاکردن
underwritten U در زیر سندی نوشتن امضاکردن
holocaust U هرنوع سندی که تماما" به خط خود ذینفع باشد
holocausts U هرنوع سندی که تماما" به خط خود ذینفع باشد
presents U کنونی سندی که فقط در یک نسخه تنطیم شده باشد
baseline document U سندی که یک مرجع برای تغییرات یک سیستم کامپیوتری میباشد
present U کنونی سندی که فقط در یک نسخه تنطیم شده باشد
authority U مدرک یا ماخذی از کتاب معتبریا سندی نویسندهء معتبر
presenting U کنونی سندی که فقط در یک نسخه تنطیم شده باشد
presented U کنونی سندی که فقط در یک نسخه تنطیم شده باشد
clearing house U شرکتی که چکها را نقد می نماید
causatively U چنانکه دلالت برسبب نماید
there is nothing like leather U هر کسیرا عقل خودبکمال نماید
clearing houses U شرکتی که چکها را نقد می نماید
pseudoscope U شیشهای که کاو را کوژکوژراکاو نماید
incongruously U بی ی نکه با هم جور باشدیاتطبیق نماید
prepossessingly U چنانکه جلب توجه نماید
grandiosely U بطورغلنبه چنانکه بزرگ نماید
adequately U باندازه کافی چنانکه تکافو نماید
an inceptive verb U فعلی که دلالت بر اغاز کاری نماید
an inceptive U فعلی که دلالت بر اغاز کاری نماید
persuasively U چنانکه متقاعد سازدیا واداربکاری نماید
proof of debt U سندی که از طرف بستانکار شخص ورشکسته یامتوفی یا شرکت در حال تصفیه ارائه میشود
dut of court U ممنوع از اینکه دادگاه بافهارارتش رسیدگی می نماید
This company guarantees prompt delivery of goods. U این شرکت تحویل فوری کالاراتضمین می نماید
to eat humble pie U پوزش خواستن چنانکه انسانرا پست نماید
to the echo U چنان بلند که تولید انعکاس صدا می نماید
line of sight U خطی که قرنیه چشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
keyth rope system U شبکه زیرزمینی که زهکشهاخط بزرگترین شیب را قطع نماید
bond U سندی که به موجب ان خود ووارث و اوصیا و مباشرین امورش را به پرداخت مبلغ معینی به دیگری متعهد میکند
nomothetes U کسیکه گماشته میشد تا درقانون تجدیدنظر نماید قانون گذار
consulage U هزینهای که کنسول گری جهت تایید صورتحساب دریافت می نماید
subjective U فردی
individual U فردی
individuals U فردی
leadsman U کسی که گلوله سربی بدریا می اندازد تا عمق انرا تعیین نماید
bit U تیغه یا ابزار سوراخ کاری که در داخل گیره یا ماشین گردش می نماید
bits U تیغه یا ابزار سوراخ کاری که در داخل گیره یا ماشین گردش می نماید
interindividual U میان فردی
idiosyncrasy U خصیصه فردی
patterns U خصوصیات فردی
pattern U خصوصیات فردی
interpersonal coherence U انسجام بین فردی
idiosyncrasies U خصیصه فردی
libertarians U طرفدارازادی فردی
libertarian U طرفدارازادی فردی
single entry U حسابداری فردی
interpersonal U میان فردی
individuality U وجود فردی
Every individual in the society should . . . U هر فردی درجامعه با ید ...
personalism U فلسفه فردی
ontogency U تکوین فردی
individual differences U تفاوتهای فردی
individual ownership U مالکیت فردی
intrapersonal U درون فردی
ontogenesis U پدیدایی فردی
ontogeny U پدیدایی فردی
hexastich U قطعه شش فردی
individual responsibility U مسئوولیت فردی
personal pace U اهنگ فردی
personal tempo U اهنگ فردی
intraindividual U درون فردی
individualization U فردی ساختن
personal right U حقوق فردی
interpersonal conflict U تعارض میان فردی
pinned U عدد شناسایی فردی
individual demand schedule U جدول تقاضای فردی
pinning U عدد شناسایی فردی
units U نفر عدد فردی
patterns U الگو صفات فردی
pattern U الگو صفات فردی
pin U عدد شناسایی فردی
libertarianism U طرفداری از ازادی فردی
unit U نفر عدد فردی
aptitude tests U ازمون قابلیت فردی
personal data sheet U برگه اطلاعات فردی
aptitude test U ازمون قابلیت فردی
personal distribution U توزیع درامد فردی
individualism U اصول استقلال فردی
autecology U بوم شناسی فردی
free carrier U یکی از قرارداد-های اینکوترمزکه در ان فروشنده کالا را به اولین حمل کننده تحویل می نماید
appropriation U در CLتقاضانامه ایست که بستانکاربرای بدهکار می فرستد ودرخواست پرداخت قسمتی ازطلب خود را می نماید
streakier U دارای اخلاق وخصوصیات فردی
streakiest U دارای اخلاق وخصوصیات فردی
streaky U دارای اخلاق وخصوصیات فردی
individual U اختصاصی فردی یک نفر سرباز
individuals U اختصاصی فردی یک نفر سرباز
depersonalization U توجه نکردن به هویت فردی
Big Brother U دولت یا هر سازمانی که در امور خصوصی و داخلی مردم دخالت و جاسوسی کند و آنها را سختمهار نماید
gurantee period U مدت زمانیکه قبل از تحویل نهائی پیمانکار ساختمانی موفف است خسارات ساختمان رارفع نماید
IRA U مخفف حساب پس انداز بازنشستگی فردی
chandler U فردی که تدارکات کشتی راانجام میدهد
individualism U اصول ازادی فردی در سیاست واقتصاد
general act U قرارداد عمومی سندی است که شرکت کنندگان در کنفرانس تنظیم نموده مفاد ان را مانند قسمتی ازقوانین داخلی بر خود لازم الاتباع اعلام می نمایند
center of gyration U نقطهای در یک جسم صلب که اگر همه جرم در ان متمرکزشود ممان اینرسی حول همان محور تغییر نماید
kelly U قطعهای از لوله حفاری که باعث میشود علاوه برحرکت دورانی مته در جهت عمود نیز حرکت نماید
individualizing U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualizes U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualize U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualising U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualises U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
data clerk U فردی که در یک مجموعه کامپیوتری کارهای دفترانجام میدهد
individualised U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualized U منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
miscegenation U ازدواج سفید پوست با فردی ازنژاد دیگر
libertarian U طرفدارآزادی [جدا از حکم دولت] فردی [فلسفه] [سیاست]
to walk on eggshells <idiom> U در برخورد با فردی یا موقعیتی بیش از اندازه مراقب بودن
accommodation bill U براتی که جهت کمک یا ضمانت فردی تهیه میگردد
security specialist U فردی که مسئول امنیت فیزیکی مرکز کامپیوتر است
squeezer U فردی که مداری را در شکل اصلی برگ ان طرح ریزی کند
maul U روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
mauled U روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
mauling U روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
mauls U روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
sysop U فردی که تابلوی اعلانات الکترونیکی را راه اندازی میکند سیساپ
fiscal drag U اثر کند کنندگی مالی هنگامیکه سیاست مالی نتواندرشد اقتصادی را حفظ نماید .
line of vision U خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
damage feasant U درCL حالتی را گویند که رمه یاگله کسی وارد ملک دیگری شده از طریق چریدن یاشکستن اشجار ایجاد خسارت نماید
dying declarations U در CLافهاراتی را گویند که شخص مشرف به موت پس ازاطمینان از قریب الوقوع بودن مرگ خود که مالا" به راستگویی وادارش میکند بیان نماید
personal assistant فردی که کارهای دفتری و مدیریتی برای فرد دیگری انجام میدهد
hacker U فردی که علاقه بکار کامپیوترندارد اما از طریق سعی وخطا می خواهد ان را فراگیردهواخواه
individualism U اعتقاد به اینکه حقیقت ازجوهرهای منفردی تشکیل یافته است خصوصیات فردی
hackers U فردی که علاقه بکار کامپیوترندارد اما از طریق سعی وخطا می خواهد ان را فراگیردهواخواه
letters of administration U حکم انتصاب امین ترکه سندی است که به موجب ان سمت مدیر یامدیره ترکه بلاوارث احراز میشود و به وی اختیار قیام به امور راجع به اداره ترکه را میدهد
bar automatic U میله فولادی که به موازات ریل راه اهن کشیده میشودو وقتی که چرخ قطاری روی ان قرار می گیرد نقاط توقف و موقعیت را مشخص می نماید
odder U سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
odd U سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
oddest U سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
aerating agent U مادهای که به بتن اضافه میشود تا توزیع حبابهای هوا را در بتن یکنواخت نماید و اثر ان ازدیادمقاومت در مقابل یخبندانهای سخت میباشد
exerciser U وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید
methought U چنین بنظرم میرسد چنین می نماید
bill U اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
bills U اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
endless repeat U [به هر نوع طرح بندی که کل متن فرش را تا ناحیه حاشیه پر نماید، اطلاق می شود. مثل طرح بته جقه، ماهی درهم، هراتی و غیره.]
capstan U میله نوار گردان یا واحد پشتیبانی نوار که باعث میشود نوار به نوک خواندن / نوشتن یا گرداننده منتقل نماید
parol arrest U جلب و توقیف فردی که درحضور رئیس دادگاه بخش مرتکب اخلال نظم عمومی شده است
accelerators U ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن رادر مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصدیکی از معمولترین این مواداست
final act سندی است که در پایان کار کنفرانس تنظیم میشود وخلاصه کارهای کنفرانس ونتایج حاصله از آن و تعهدات و موافقتهای ناشیه از آن ونیز مسائلی که جنبه فرعی دارند مانند توصیه ها وارزوهای اعضا کنفرانس را در بردارد
accelerator ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن را در مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصد یکی از معمولترین این مواد است
compensation trading U معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
chirographer U خط نویس
dediction of way U هر گاه راهی واقع در ملک خصوصی فردی به مدت 02سال مورد استفاده عموم باشد جزء اموال عمومی تلقی خواهد شد
drafted U چرک نویس
deponent U گواهی نویس
drafted U پیش نویس
odist U قصیده نویس
dialogist U مکالمه نویس
inker U مرکب نویس
magniloquent U قلنبه نویس
magazinist U مقاله نویس
magazinist U مجله نویس
magazin U مجله نویس
cryptographer U رمز نویس
letter writer U کاغذ نویس
letter writer U نامه نویس
lapicide U سنگ نویس
dramaturge U درام نویس
idyllist U قصیده نویس
head liner U سرصفحه نویس
elegist U مرثیه نویس
emblematist U مثل نویس
endorseer U فهر نویس
endorser U فهر نویس
endorser U پشت نویس
epistler U رساله نویس
fictionist U افسانه نویس
fabulist U افسانه نویس
elegiast U قصیده نویس
elegiast U مرثیه نویس
fictionist U داستان نویس
calligrapher U خوش نویس
gnomical U کوتاه لب نویس
drafts U چرک نویس
geneologist U شجره نویس
editorialist U سرمقاله نویس
gazetteer U روزنامه نویس
epistoler U نامه نویس
gazetteer U مجله نویس
foul copy U چرک نویس
drafts U پیش نویس
fabler U افسانه نویس
ballpoint pens U روان نویس ها
ballpoints U روان نویس ها
ball pens U روان نویس ها
ballpens U روان نویس ها
scriptwriters U نمایشنامه نویس
Recent search history Forum search
1Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
1wife is life life is knife knife kill the life
1erase your personal
2procuring activity
0این متن را می خواهم در تحقیقم استفاده کنم اگر کمکم نماید ممنون می شوم
0این متن را می خواهم در تحقیقم استفاده کنم اگر کمکم نماید ممنون می شوم
0این متن را می خواهم در تحقیقم استفاده کنم اگر کمکم نماید ممنون می شوم
0این متن را می خواهم در تحقیقم استفاده کنم اگر کمکم نماید ممنون می شوم
0این متن را می خواهم در تحقیقم استفاده کنم اگر کمکم نماید ممنون می شوم
0این متن را می خواهم در تحقیقم استفاده کنم اگر کمکم نماید ممنون می شوم
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com